باقی برای تو

سیاه و خاکستری ها،غم ها و درد ها و تلخیها برای من..هرآنچه که ماند ، برای تو !

باقی برای تو

سیاه و خاکستری ها،غم ها و درد ها و تلخیها برای من..هرآنچه که ماند ، برای تو !

هر روز روز تو ست


امروز کنار حوصله ام بنشینن ، در این بهار بر من ببار
بگذار دمی جوانه بزنم بگذار سبز بشوم..
بگذار زیر خنکای سایه ات بیارامم ،
"دست رویاهای بر باد رفته مان را بگیر! "
می خواهم امروز را با تو قدم بزنم فقط با تو...
هر روز روز توست،
 روزت مبارک.
نظرات 4 + ارسال نظر
عاطفه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 11:56 ق.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

پابرهنه تا کجا دویده اى؟/ که این همه/ گل شکفته است؟"کیکاووس یاکیده"

چه لطیف و به جا بود ممنون

عاطفه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 11:57 ق.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

پست دلچسبی بود-
لایک به قلمت به ذهنت به واژه های انتخابیت

قربونت
لایک به تو جیگر

پرچانه 27 اردیبهشت 1391 ساعت 10:58 ق.ظ http://forold.blogsky.com/

هانی من از این شمک ها میترسم
فکر میکنم میخواد بترکه خو

فعلا که تا حالا هیچ گزارشی مبنی بر ترکیدگی دل مامانا اعلام نشده....نترس البته زر میزنم خودم عین چی می ترسم!

آناهیتا 28 اردیبهشت 1391 ساعت 11:06 ق.ظ

کاش نی نی داشتی
میدونی هانی؟
بچه های خواهرهام هیچ وقت به من نگفتن خاله!
همیشه آنا
بعد حالا من عقده ای شدم یکی به من بگه خاله!
خب یا تو یا عاطفه باید دست ب کار بشید من عقده ای نمونم

چی نی؟ نی نی؟!
حالا بذار باباش پیدا بشه بعد به خاطر تو ام که شده بچه دار میشیم اما قول نمیدم به تو بگن خاله اون وخ اگه عقده ای تر بشی من چه خاکی تو فرق سرم بریزم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد