باقی برای تو

سیاه و خاکستری ها،غم ها و درد ها و تلخیها برای من..هرآنچه که ماند ، برای تو !

باقی برای تو

سیاه و خاکستری ها،غم ها و درد ها و تلخیها برای من..هرآنچه که ماند ، برای تو !

ملوان زبل !


اون روز بعد از اینکه از سر کار برگشتم طبق معمول سر خیابون فلان ! منتظر جورج وایساده بودم.

هوا خیلی گرم بود به زور خودمو زیر سایه ی نصفه و نیمه ی یه درخت قایم می کردم که یه کم از گرما در امان بمونم! با پاهام میوه های کاجی که روی زمین افتاده بودو اروم شوت می کردم تو باغچه که یهو صدای ترمز ماشینشو شنیدم دیدم بعله خودشون تشیف دارن!

با اون رخش سرمه ای درست جلوی پاهام ترمز کرد. از ماشین پیاده شد عینکو از چشمش برداشت اومد کنارم باهام دست داد و روبوسی کردو خسته نباشی عزیزمش رو هم گفتو در ماشینو باز کرد گفت بشین عزیزم.

منم انگار اولین باره که این حرکات رو ازش می بینم مات و متحیر نشستم تو ماشینو زل زدم بهش میگه: چیه چیزی شده ؟! میگم: نه نه...بریم خیلی گرممه..کولرو تا آخرین درجه زیاد می کنه و راه می افته.

تا رسیدیم یه دوش گرفتم ولو شدم رو کاناپه و سریال عشق ممنوعو می بینم.. اعصابم از رفتارا و عشوه خرکیای ثمر خورد شده.. زیر لب فوشش میدم.. یهو با یه سینی که توش دوتا لیوان آب طالبیه جلوم ظاهر میشه و میگه: حرص نخور برا پوستت بده و قاه قاه می خنده... چپ چپ نگاش می کنم و میگم: ینی تو از این رفتاراش لجت نمی گیره ؟! میگه چرا خب اما زیاد تو بهرش نمی رم.. بعد به زور خودشو کنارمن جا می کنه و میگه اینم یه آب طالبی خنک خنک نامممبر وان همراه با یه دنیا ارادت خدمت خانوم گلم.. میگم : دستت درد نکنه زحمت کشیدی عزیزم اما فکر می کنم یه چیزیش کمه بذار برم بیارم...میگه: حالا تو اول امتحان کن بعد بگو یه چیش کمه!!

یه قلوپ خوردم بعد انگار که مست کرده باشم یهو قش می کنم تو بقلش... میگم آخه تو از کجا میدونستی من دوست دارم وقتی آب طالبی می خورم دونه های شکر رو زیر دندونم حس کنم ؟ هوم؟!! یه خنده ی شیطونی از ته  دل می کنه و انگار که تو یه نبرد سخت پیروز میدون شده باشه بلند بلند میگه : هیپ هیپ هورااااااا...هیپ هیپ هورااااااااااااا...


 پی نمیدونم نوشت : نمیدونم این نکات ریز و ظریف و دختر کُشو! که بلده بذارم به حساب زرنگیش یا عاشق پیشه بودنش...می ترسم....


نظرات 4 + ارسال نظر
Ni mA 7 تیر 1391 ساعت 01:42 ب.ظ http://darkknight.blogsky.com

NatARS khODAM poshTETAM

هانی 7 تیر 1391 ساعت 02:45 ب.ظ

آلن 12 تیر 1391 ساعت 01:14 ب.ظ

آب طالبی خیلی می چسبه.
ولی من بدون احساس کردن شکرش رو دوس دارم.

آناهیتا 26 تیر 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

منم دوس ندارم شکرشو حس کنم
اینطوری با رژیم لاغری هم خوانی بهتری داری
کمتر زهر مارم میشه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد