هر روز هی گفتی ببین،
من که چی کار می کنم برات !
نمیدونم چی کار میکنم برات !
بذارم برم ؟؟؟؟
.
.
.
در اینجا وظیفه ء شرعی و عرفی و مرامی و رفاقتی و بشردوستانه و غیره ء خاله پیرزنِ نوعی آدم ، ایجاب میکنه که خیلی قاطع و مصمم بگه ، نع ! تو بمووون بموووون
من بودم میگفتم! برو گمشو ریختتو نبینم:دی
عاطفههههههههههههههههههه نگوووووووووووووووو تو رو خخخخداااااااااااا